تدریس پویا و دانش آموز محور

امروزه اهمیت  شیوه ی تدریس معلم و نحوه ی ارائه ی مفاهیم و مطالب به فراگیران بر کسی پوشیده نیست . معلمی که با انجام کار گروهی در کلاس با ارائه ی روش پرسشگری ، روش حل مساله ، در گیر ساختن فراگیران با مسأله و دوری از شیوه ی کهنه ی سخنرانی در تدریس ، دانش آموزان را در امر فرایند یاد دهی یاد گیری مشارکت می دهد بدون شک به نتایج سودمند و رضایت بخشی دست می یابد . جا دارد متولیان آموزش و پرورش با برنامه ریزی دقیق و کامل و بهره گیری از نتایج پژوهش های علمی و کمک از صاحب نظران و افراد خبره بر روند کار معلم ، شیوه ی تدریس کلاسی و فرایند یاد دهی او با ارزشیابی مستمر و مداوم نظارت داشته و با ایجاد زمینه ی بر چیدن تدریس سنتی در کلاس این حق را برای شاگردان ایجاد نمایند تا آنان همگام با رشد سریع علم و تکنولوژی و عصر اطلاعات از قافله باز نمانند . این مهم نیاز به عزمی راسخ دارد . معلمان پیرو تدریس سنتی نیاز به آگاهی و تغییر نگرش دارند به راستی نظام تعلیم و تربیت جهت تغییر نگرشی معلمان سنتی چه اقدام های عملی و کارساز تا به حال انجام داده است ؟ باید اذعان کرد که در این زمینه اقدام های زیادی صورت گرفته است ، برگزاری کلاس های آموزش ضمن خدمت ، محوریت بحث و همایش های معلمان در شوراهای آموزشی و گروه های آموزشی ،  صدور شیوه نامه ها  و درج مقاله ی فراوان در مجله هایی همچون رشد معلم ، رشد تکنولوژی آموزشی ماهنامه های تربیت  ماهنامه  نگاه و … همه در جهت ایجاد آگاهی و ضرورت امر از زاویه های گوناگون است که به مناسبت های گوناگون ، راهنمایی ها و مطالب سودمندی را در این رابطه ارائه می دهند . اما اهمیت موضوع و وسعت کار ، سرمایه گذاری و برنامه ریزی های بیشتر از این ها را طلب می نماید . اگر در این زمینه درنگ شود جبران آن مشکل است . ما وظیفه داریم ذهن دانش آموزان خود را تحریک کنیم که اندیشه ی پویای آنان در جریان آموزش ، مشارکتی فعالانه داشته باشد متاسفانه در اغلب کلاس ها ، این تنها معلم است که فعال به تمام معناست و دانش آموزان حالت انفعالی دارند . دیگر وضع نظام های آموزش و یادگیری با ورود فناوری ها و دانش های نو به حدی دستخوش دگرگونی و تغییر شده است که برای ارائه مطالب درسی ، کاربرد شیوه های سنتی تدریس ، در عرصه فعالیت های یاددهی – یادگیری جایگاهی ندارد . چنانچه دیدگاه معلمان پیرو شیوه های سنتی را تغییر دهیم ، نتایج سودمندی به دست خواهیم آورد که نسل نوپای جامعه با الهام از آن موفق و کامیاب خواهد شد . طبق دستاوردهای جدید توصیه می شود که معلمان اجازه بدهند همه ی فراگیران فعالیت را شروع کنند . معلم به جای اینکه بگوید من این آزمایش یا این درس را انجام می دهم یا شروع می کنم یا به جای این گفته که “بچه ها خوب گوش کنید ” تا یاد بگیرید ، باید بگوید بچه ها بیایید فعالیت را شروع کنیم همه باید آن را تجربه کنیم و برای رسیدن به هدف ها بکوشیم . همه ی شاگردان باید به طور شخصی و گروهی ، رخدادها و پدیده های آموزشی را تجربه کنند و مشاهدات دست اول داشته باشند تا بتوانند در برابر چالش های ایجاد شده ، فهم و درک خود را افزایش دهند ، برخی از معلمان وقایع و رویدادهایی را که مشاهده کرده اند برای بچه ها تعریف می کنند در حالی که این نوع ارتباط فراگیران را غیر فعال می کند . ما معلمان باید اجازه بدهیم دانش آموزان آغازگر باشند و خود فرایندها را مشاهده کنند . باید اجازه دهیم که آنان ، اعمال خویش را کنترل و در مورد آن ها قضاوت کنند . در آموزش فعال و مشارکتی ، تنها معلم حق ندارد دانش آموزان را ارزیابی کند ، زیرادر روش مشارکتی ، مهارت و توانایی کنترل خود ، تقویت می شود . یادگیرندگان ظرفیت های ویژه ی خود را دارند وآنان مانند لیوان های خالی نمی باشند لذا ما وظیفه داریم این ظرفیت ها را به هم بزنیم تا بر اثر بحث و تبادل نظر ، تجربه کسب کنیم و محتوای همدیگر را تقویت نماییم . ما معلمان ، آموزگارهای دروس نیستیم بلکه آموزگار و معلم بچه ها هستیم  ما عرضه کننده ی اطلاعات صرف نیستیم بلکه راهنما و تسهیل کننده ی یادگیری هستیم . یادگیری پدیده ای اکتشافی است که از طریق شرکت فعالانه  معلم و شاگردان صورت می گیرد . کسب مهارت و تجربه به وسیله فرد  یک رابطه ی دو سویه می باشد . در نتیجه در این پروسه ی نو مقوله ی آموزش  انتقال دانش و مفاهیم کارایی و کاربرد کمتری دارد و بیشتر به پروسه ی تولید دانش توجه می گردد . این فرایند امکان شناخت موقعیت ها ، گزینش راهکارهای مناسب ، استنباط تحلیل دقیق موضوع و در نهایت کشف حقیقت را برای شاگردان فراهم می آورد . شاگردان در علم تولید شده سهیم می گردند و با کمال میل از آن پشتیبانی می کنند و به کاربرد علوم ایمان و اعتقاد پیدا می کنند . در این جریان ، یادگیری در همه ی جهات (مهارت های ذهنی ، مهارت های فیزیکی و طرز تفکر ) اتفاق می افتد . پس جا دارد تمامی معلمان ، ویژگی ها و خصوصیات روش های تدریس و جریان یاددهی  یادگیری فعال و مشارکتی را بدانند و برای اشراف و دستیابی به آن ها اهتمام لازم را به عمل آورند .

در سالهای گذشته در کشور امریکا ، ارتباط بین تمرکز حواس و توجه به درس و راهبردهای یاد دهی و یادگیری از طریق پژوهش علمی روی هشت هزار دانش آموز تیز هوش و به مدت شش سال توجه ویژه به وسیله ی فیلمبرداری ، مشاهده ، مطالعه موردی ، اقدام پژوهی و دقت در رفتار دانش آموزان ، مورد بررسی قرار گرفت . از جمله موارد مورد نظر در این پژوهش ، یکی این بود  که ببینند ، این فراگیران تیز هوش ، حد اکثر زمانی که می توانند یک روش و راهبرد یاد دهی یادگیری ثابت و یکسان ارائه شده از سوی معلمان خود را تحمل کنند چقدر است ؟ به عبارت دیگر اگر معلم سخنرانی کند ، فیلم نمایش دهد ، تمرین انجام دهد ، پرسش و پاسخ کند ، به وسیله ی آزمایش تدریس کند ، از روش حل مساله بهره ببرد ، بدیعه پردازی ، ایفای نقش و روش بارش مغزی را به کار گیرد و یا در یک کلام یکی از راهبردهای متنوع یاد دهی ، یادگیری را در کلاس درس خود مورد استفاده قراردهد ، آستانه ی تحمل دانش اموزان تا کجا خواهد بود ؟ این پژوهش گسترده میدانی شش ساله نشان داد ، حد اکثر زمانی که  این دانش آموزان تیزهوش می توانند روش یکسان و ثابت معلم خود را تحمل کنند 5/22 دقیقه است و اگر راهبرد یاد دهی و یاد گیری مورد استفاده ی معلم بعد از 5/22 دقیقه  کماکان ثابت باقی بماند . به قول فناوران آموزشی ، دانش آموز رؤیایی خواهد شد و دیگر تمرکزی در کلاس درس نخواهد داشت تا مفاهیم ارائه شده از سوی معلم در ساخت یاد گیری ذهنی وی جای گیرد .به طور قطع اگر ما این تحقیق و پژوهش را در کشور خودمان و میان  دانش آموزان عادی انجام دهیم آستانه ی تحمل آنان به کمتر از 15دقیقه ، ثابت خواهد شد و این برای ما معلمان موردی هشدار دهنده است که در همین زمان با برنامه ریزی دقیق و به کار گیری روش علمی تدریس حد اکثر بهره را ببریم . به طور یقین معلمانی که از روش های سخنرانی در تدریس سنتی و قدیمی استفاده می کنند چون بیشتر وقت کلاس را به سخنرانی خود بر حسب عادت اختصاص می دهند به نتایج این پژوهش ها و آستانه ی تحمل دانش آموزان اعتقاد و اعتنای کمی دارند . این معلمان با هر نوع ایده و نظریه ی راهبردی که خلاف شیوه ی کارشان باشد ممکن است عکس العمل و واکنش نشان داده و حتی شاید جبهه گیری هم بنمایند . معلمان پیرو روش های سنتی به ارزیابی خود هم عقیده ندارند و روش کار خود را هم مورد سنجش و ارزشیابی قرار نمی دهند .

معلم این پرسش ها را باید مد نظر خود قرار دهد که آیا کلاس هدفمند ، وظیفه مدار ، آرام ، صمیمی ، حمایت کننده و دارای نظم است ؟ آیا رفتار معلم نشان دهنده ی انتظارات واقعی است ؟ آیا معلم فرصت های واقعی و چالش  بر – انگیز را برای بچه ها در کلاس فراهم می آورد ؟ آیا ظاهر و طرح کلی کلاس نشان دهنده ی انتظارات و تسهیل کننده ی فعالیت های موجود هست آیا معلم برای ایجاد فضای مناسب تری در کلاس عامل مؤثر ترکیب کلاسی را مورد توجه قرار داده است ؟ آیا درس معلم به راحتی و بدون وقفه آغاز شده و آمادگی ذهنی خوبی در دانش آموزان ایجاد کرده است ؟ آیا پیشرفت دانش آموزان را به دقت پایش می کند تا اثر بخشی درس به وسیله ی انجام کمک – های ویژه و اصلاحات و تغییرات در تدوین درس ، به شکل مناسب حفظ شود آیا معلم راهنمایی و دستور روشنی در ارتباط با آنچه که در جریان هر فعالیت از دانش آموزان انتظار می رود در اختیار آنان قرار می دهد ؟ وقت و تلاش آنها را در ارتباط با جلب آنان به شرکت در فعالیت های متوالی و گوناگون برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب مدیریت می نماید ؟ .

معلم باید با اعمال مدیریت صحیح از هدر رفتن وقت دانش آموزان و کنترل جنب و جوش و سر و صدای آنان حد اکثر تلاش خود را به عمل آورد و با استفاده بهینه از وقت ، منابع و وسایل کمک آموزشی گوناگون میزان بهره وری کلاس درس را تا حد امکان ارتقا دهد . او باید بداند که آیا انتقال بازخورد ها به دانش آموزان در پیشرفت آنها کمک دهنده و سازنده است و می تواند مشوقی برای پیشرفت آنها شود  ! .

دانش آموزان امروزه در جهانی زندگی می کنند که بر اساس فناورانه شکل گرفته است و به طور معمول همه روزه در آن ، مفاهیم و شاخص های دانش تعریف مجدد باز تولید می شود . اینترنت کودکان را قادر ساخته به اطلاعاتی دست یابند که قبل از این تنها می توانستند در کلاس های درس و کتابخانه ها بیابند . در نتیجه معلمان امروز برای استفاده از زمان و توجه فراگیران ناگزیر و ناچار از رقابت هستند . آیا در این رقابت معلمان ما باید خود را با شرایط تطبیق دهند و با کوشش همه جانبه و حمایت آموزش و پرورش در جهت دانش افزایی و تقویت بنیه ی علمی خود تلاش کنند یا با حالتی انفعالی و احساس دلسردی خود را کنار بکشند ؟ آیا معلمی که می خواهد خلاقیت و آفرینند گی و نو آوری را به دانش آموزان بیاموزد نباید خود خلاق و آفریننده باشد ؟ الگو سازی برای نشان دادن فرایند خلاقیت بسیار بنیادی است در باره ایده ها ، ارزش ها ، هدف ها و خلاقیت ، معلم باید تصور عینی داشته باشد و به خو بی بیندیشد . حاصل اندیشه ی معلم ، مدد کار دانش آموزان برای ایفای نقش الگوی خلاق آنان است ، زیرا دانش آموزان پیش از آن که به گفته ی معلم در باره ی خلاقیت توجه نشان دهند ، متوجه رفتار خلاقانه ی او هستند . معلم  نمی تواند به گفتن و باز گفتن به نتیجه برسد ، بلکه با راه افتادن و رفتن می تواند نتایج بسیاری به دست آورد . بسیاری از آنچه امروزه در زندگیمان قادر به انجامش نیستیم ، ناشی از آن است که به ما گفته اند نمی توانید از عهده ی انجامش بر آیید . باورهای نادرست بچه ها از توانایی ها ی خودشان و باور های ناصحیح ما از توانایی ها ی آنها ، آنان را با دشواری رو به رو می سازد . ما معلمان باید به توان  وقابلیت دانش  آموزان ایمان و اعتقاد داشته باشیم و آنها را باور کنیم و بپذیریم . معلم باید شرایطی فراهم کند که دانش آموزان احساس توانستن کنند . ما باید به آنها میدان پرسش گری بدهیم ممکن است دانش آموزی جواب پرسشی را خوب بداند ولی احساس ترس داشته باشد که مبادا به دلیل کوچک ترین اشتباه از سوی همکلاسانش مورد استهزا و تمسخر واقع گردد . بعد از اینکه دانش آموزی دیگر جواب پرسش را گفت ،آن دانش آموز مورد اشاره با حسرت ، در دل می گوید ای کاش من این جواب را می گفتم .

یک معلم آفریننده کسی است که با خلاقیت و آفرینند گی ،کلاس را از چهار دیواری خشک و بی روح،به محیطی سر شار از کنجکاوی برای یادگیری و ذوق ، شور و شعف پرمی سازد .آیا معلمان معتقد به روش ها ی سنتی یادگیری که خود در کلاس فعال به تمام معنا هستند به این امر واقف هستند؟ آری معلمی که در کلاس از تشویق و نه تنبیه دانش آموزان دریغ ندارد و روح پرسشگری ، شرکت در گروه و کار گروهی را به شاگردان عرضه می دارد نه تنها خود خسته نمی شود بلکه شور و نشاط را به کلاس می آورد .

یکی از صاحب نظران عرصه ی تعلیم و تربیت در ارتباط با یادگیری انفعالی و معلم محور  گفته است  که  یاد گیری انفعالی ، یاد گیری شبیه  به مدل بانکی است . دانش آموز طی یک نوبت به تدریج مطالب را در ذهن خود ذخیره می کند و همان ها را در امتحان پس می دهد . بنا بر این بهترین نمره به کسی داده می شود که امانت های سپرده شده به صندوق حافظه را به طور کامل و بدون نقصان پس بدهد . معلم نوگرا و نو اندیش فقط بر حافظه ی طوطی وار شاگردان متکی نمی باشد بلکه او بر یادگیری پایدار در فراگیران اصرار دارد .

یادگیری فعال آن نوع یادگیری است که دانش آموز خود در تولید مفهوم مشارکت دارد . در مقابل ، یادگیری انفعالی قرار دادن دانش آموز در مقابل مفاهیم آماده و از پیش تولید شده ای است که انتظار می رود آنها را حفظ کند . در یادگیری فعال موضوع مهم آموختن مطالب همراه با درک و فهم آنهاست این نوع آموختن تنها از راه درگیر شدن مستقیم با موضوع و کسب تجربه های دست اول حاصل می شود . اما در یادگیری انفعالی  ، تاکید بر خواندن مطالب وحفظ کردن آن هاست . سقراط یکی از فیلسوفان است که اکنون بیش از خودش ، روش او در آموزش و پرورش مشهور است . او همواره از طریق پرسش ، جوانان را تعلیم می داد . روش او که بعدها توسط فیلسوفان دیگری چون هگل هم مورد پییروی قرار گرفت به نام روش دیالکتیکی سقراط ، شهرت دارد و آن روشی متکی بر پرسشگری است . سقراط عقیده داشت که معلمان و مربیان هرگز نباید جواب ها را به جوانان عرضه کنند بلکه باید آنها را وا دارند تا با تحمل رنج ، تفکر و جستجو ، خودشان پاسخ ها را در کنار و همراه با معلمان بزایانند . سقراط خود را قابله می نامید و می گفت که نباید علم را آموخت بلکه باید علم را به یاد آورد . او می گفت که معلمان باید بگذارند شاگردان خود مسأله ها را حل کند . شما مسئله را به شاگرد بدهید ولی این اجازه را بدهید که خودش آن را حل کند و نباید او فقط به گفته ی شما توجه کند پس باید خودش آن را در یابد . درست آن است که  دانش آموز خودش راه حل را کشف نماید . سقراط عقیده داشت که اگر شاگرد اشتباهی هم داشت ما نباید جواب را فوری به او بگوییم بلکه صبر کنیم تا خودش پی ببرد و برای رسیدن به جواب درست تلاش کند . گاهی سقراط را فیلسوف ایاب و ذهاب هم گفته اند چون اوعادت داشت در خیابان ها و چهار راه ها تردد کند و با افراد علاقمند و به ویژه جوانان ، بر اساس روش خود به پرسش و پاسخ بپردازد . معلم برای بهره گیری از روش پرسش و پاسخ که یکی از روش های یادگیری فعال است از پرسش های تمرکز دهنده که توجه دانش آموزان را به موضوع فعالیت جلب می کند و پرسش های مقایسه ای که شاگردان را به مقایسه ی دو کمیت ، دو چیز یا دو پدیده سوق می دهد و همچنین از پرسش – ها ی فعالیت پذیر که شاگردان را به انجام دادن فعالیت دعوت می کند و آنان برای پاسخ دادن به این پرسش ها مجبور به انجام دادن فعالیتی هستند استفاده نماید . بهترین نوع پرسش ها ، پرسش های فعالیت طلب هستند . یعنی پرسش هایی که دانش آموزان را به انجام دادن فعالیتی برای پاسخ گویی و در نتیجه یادگیری فعال وا می دارند . برای آن که نظام آموزشی بتواند پاسخگوی تغییرات منبعث از تحولات عوامل گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی درونی خود و عوامل مؤثر بیرونی و تحولات جهانی پیرامون باشد نظام آموزشی احتیاج دارد تا بکوشد و زمینه ی اصلاحات آموزش و پرورش را که به طور مشخص تحول در دیدگاه ها و جهت گیری های برنامه ی درسی و روش های آموزش است ،بشناسد و ارتباط و تناسب بیشتری بین خود و زمینه های متحول دیگر چون زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی جامعه بر قرار کند.

حال پرسش اینجاست که آیا انجام  این اصلاحات و این دگرگونی ها در طی یک زمان طولانی میسر است یا در یک فرصت کوتاه ؟ پس همین حالا چه کاری را باید انجام بدهیم آیا با این امید که این اصلاحات را باید در دراز مدت انجام دهیم شایسته است برای همین امروز و همین حالا برنامه ریزی مناسبی نداشته باشیم ؟

یکی از شکل های  روش تدریس فعال ، گروه بندی و انجام فعالیت های گروهی دانش آموزان است که معلم در کلاس فقط نقش راهنما را دارد . امروزه هیچ کاری در دنیا در زمینه های علم ، فناوری ، اقتصاد و حتی فکر و اندیشه به صورت فردی انجام نمی شود ، کار و بحث گروهی در عین حال که یک روش آموزشی است برای ما هدف نگرشی با اهمیتی تلقی می شود . زیرا کار گروهی فرصت ایجاد نگرش های مثبت به مدرسه و علم را در اذهان بچه ها به وجود می آورد و تعامل عاطفی را بین آنها تقویت می کند . انسان موجودی اجتماعی است و کا ر و بحث گروهی ، دانش آموزان را به مشکلاتی که در بزرگسالی در سر راه زندگی اجتماعی آن ها وجود دارد آشنا می سازد و راه مقابله و بر طرف کردن مشکلات را به آنان آموزش می دهد . در واقع این تمرین کوچک برای دستیابی به زندگی اجتماعی بهتر است . در جریان کار گروهی بچه ها علاوه بر تجربه اندوزی ، در تقسیم کار و مسؤلیت ، تجربه هایی در زمینه ی مدیریت و سازمان دهی فعالیت ها به دست می آورند . این شیوه یادگیری را عمیق تر و ماندگارتر می سازد . انجام کار گروهی نباید به معنای نفی و فراموش ساختن آن دسته از فعالیت های انفرادی باشد که روحیه ی اتکا به نفس را پرورش می دهد

می دانیم در کار گروهی یکی از مشکلات اصلی ، شکل آرایش صندلی ها است و مشکل دیگر مناسب نبودن فضای اکثریت کلاس ها برای آرایش صندلی ها و نیمکت ها به صورت گروهی است ولی وقتی که ما بچه ها را گروه بندی کنیم و با اعطای وظایف به گروه ها و تقسیم کار و تشویق گروه ها و افراد موفق ، کار خود را سبک می کنیم و نقش خود را به عنوان راهنما ایفا می – نماییم در حقیقت تجربیات ارزنده ای به دست خواهیم آورد . گروه بندی شاگردان امکان رقابت صحیح و سالم به آنان می دهد ، حوصله ی آن ها دوام بیشتری دارد ، یاد گیری آنان تسهیل می گردد و آنان از این روش لذت می برند  در این روش دانش آموزان در گروه خود به بحث و مشورت می پردازند و افراد گروه با هم همکاری و مشورت می نمایند . هر گروه هنگام گزارش دادن به جمع ، نظرهای خود را با جمع مقایسه کرده و بسیاری از مطالب را از هم می – آموزند ، معلم ضمن دادن گزارش ها از سوی بچه ها در صورت لزوم آنان را راهنمایی می کند و چنانچه اشتباهی داشته باشند ، اشتباه آنان را رفع می کند . معلم راهنمای یاد گیری است و به جای دادن جواب های مستقیم ،به پرسش ها و جواب های مطرح شده از سوی شاگردان ، می کوشد با طرح پرسش های گوناگون آنها را به طرف پاسخ و جواب درست رهنمون سازد . معلم سعی می – کند بچه ها را به اندیشیدن وادار کند لذا معلم پاسخ کلیشه ای را تحویل شاگردان خود نمی دهد . او از روش پرسش و پاسخ سنتی دوری می جوید وی پرسش ها را طوری طرح می کند که فقط دارای یک جواب نباشد تا فرصت گفتگو را برای بچه ها فراهم سازد . معلم هر دانش آموز را تشویق می کند که در باره ی موضوعی انتخابی از دیگران بپرسد و کمک بگیرد ، اطلاعات دریافتی را جمع آوری کند و پس از بحث در گروه ، نتایج را به گروه و جمع گزارش دهد .

منابع :

1 – نجفی ، شکرا لله ، تحقیقی در روانشناسی یاد گرفتن و یاد دادن ، تهران : زوار ، 1358

2 – آرمند ، محمد ، ( روش های فعال تدریس ) ، رشد معلم ، 1372 .

3 – آقازاده ، محرم ، ( الگوی تدریس ساخت گرایی و یاد سپاری ) ، رشد تکنولوژی آموزشی 1377 – 1378.

4 – فرجاد ، محمد علی ، آموزش و پرورش تطبیقی ، صفحه 50 .

5 – سیف ، علی اکبر ، روش های یادگیسری و مطالعه ، تهران : دوران . صفحه 79 .

6 – نظریه های یاد گیری و نظریه فراشناخت . تهران ، تربیت . 1378 .

تهیه و تائید توسط عماد کلامی مقدم آموزگار دبستان امام حسین (ع)-شماره 5


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 20/20